برای فهم آیین، باید اسطوره بنیانگذارش را شناخت و این اسطوره، همواره و الزاما دینی نیست، اما همیشه قدسی است حتی اگر به نخستین نگاه، عرفی بنماید زیرا به گمان اسطورهباور، از ناشناختهها و نادیدهها حکایت دارد و غیبآموز است و بنابراین گویی در زمان بیزمان سیر میکند و مکان یا فضای آفاقی نیز نمیشناسد و این شگفت نیست زیرا اسطوره، حدیث کاری کارستان است که به دست یا مدد انسانهایی فرهمند، برخوردار از نیرو و توانایی خارق عادت یا سرشتی ابرطبیعی صورت میگیرد و به همین جهت سرنوشتساز مینماید.