کتاب «زاویه دید در داستان» اثر جمال میرصادقی به خواننده شناختی نسبی از شیوههای نقل داستان میدهد، لذت خواندن داستانهای متنوع و گوناگون را نیز همراهش میآورد. در بخشی از این کتاب میخوانید: زاویهی دید، نظرگاه، دیدگاه یا کانون روایت، نمایشدهندهی شیوهای است که نویسنده به یاری آن حال و هوا، وضعیت و موقعیتهای شخصیتها، گفتگوها، حادثهها و عناصر دیگری که داستان به وجود میآورد را به خواننده ارائه میدهد و در واقع رابطهی نویسنده با داستان را به نمایش میگذارد. زاویه دید محدودیتهایی دارد که آن را همیشه نمیتوان به کار گرفت، ازجملهی آنها این است که شخصیت داستان فقط میتواند از احساسات و افکار خود صحبت کند و از تشریح عقاید و عواطف شخصیتهای دیگر عاجز است. در ضمن فقط میتواند از درون خویش به بیرون نگاه کند و ممکن نیست احساس شخصیتهای دیگر را نسبت به خودش بداند. دیگر اینکه شخصیتپردازی راوی داستان با اشکال صورت میگیرد؛ یعنی راوی نمیتواند از خصوصیات مثبتش حرف بزند. بااینحال مبالغه نیست اگر بگوییم هر داستان زاویهی دید خود را میطلبد. شناخت بیشتر انواع زاویهی دید به نویسنده امکان میدهد از خلاقیت خود بیشتر بهره بگیرد و به نیازهای خواننده نیز بهتر جواب بدهد.
جمال میرصادقی، نویسندهی معاصر متولد 1312 تهران است. او صاحب آثار بسیاری در زمینههای رمان، داستان بلند، نقد ادبی و مجموعه مقالات است. میرصادقی، در دوران زندگی ادبیاش، حرفههای مختلفی را تجربه کرده است. معلمی، مسئول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران و تدریس در دانشگاه از فعالیتهای اوست. از آثار مهم او میتوان به «چشمهای من خسته»، «هراس»، «دوالپا»، «درازنای شب» و «بادها خبر از تغییر فصل میدادند» اشاره کرد. بعضی از آثار ادبی او به زبانهای دیگر نیز ترجمهشده است. میرصادقی از اولین کسانی است که در ایران کارگاه داستاننویسی راهاندازی کرد و دست به تالیف آثار پژوهشی در این زمینه زد که از مهمترین آثارش در این زمینه «عناصر داستان»، «ادبیات داستانی»، «جهان داستان غرب» و «شناخت داستان» را میتوان نام برد.
این اثر از سوی انتشارات سخن منتشرشده است.