رمان «دالان بهشت» از پرفروشترین رمانهای ایرانی است. داستان زندگی دختری که بنا به تصمیم والدینش ازدواج میکند، اما به دلیل ناپختگی خیلی زود شکست میخورد و در طول سالهای بعد به اشتباهاتش پی میبرد. در بخشی از داستان میخوانیم: «خدایا چقدر نفهم و کودن بودم که درک نمیکردم. حس حسادت زنانه کجا و غیرت و تعصب مردانه کجا! حتی مهلت نشد چشمهایش را ببینم، سیلیاش چنان سخت و محکم و آنی، مثل برق توی صورتم خورد که هیچ چیز ندیدم.» پسر یا دختر کدام مقصرند؟ و آیا این پرسش از ریشه اشتباه نیست؟ پسر جوانی تحصیل کرده است، زندگی اجتماعی موفقی دارد و رفتارهایش توسط هر دو خانواده تایید میشود. دختر اما بیتجربه است، از پشت میز مدرسه و از بازی کودکانه به جایی پرتاب شده است که نمیشناسدش و بزرگترها زندگی زناشوییاش میخوانند. همه چیز علیه دختر است. نویسنده اما به یاری سطرهای نانوشتهاش چیز دیگری را به تصویر میکشد. سپیدخوانیها از به مسلخ بردن یک قربانی حکایت میکنند. نازی صفوی رماننویس معاصر متولد 1346 در تهران است که با نوشتن رمان «دالان بهشت» و پس از آن «برزخ اما بهشت» به نویسندهای پرمخاطب تبدیل شد. «تا بهشت راهی نیست» کتاب دیگر صفوی است که در مجموع با این کتاب 3 گانه او کامل میشود.