قدیمیها میگویند «همهکاره و هیچکاره»، گویا بعضی از روانشناسان هم با آنها موافقاند. بههرحال، اینطور که پیداست نمیتوان «وسعت» و «عمق» را با هم داشت؛ هم عمر ما محدود است و هم انرژی و توجهمان. اگر بر انجام یک کار تمرکز کنیم، شاید نهایتاً در همان کار موفق بشویم. اگر به دنبال انجام کارهای متعددی باشیم، تجربههای متنوعی خواهیم داشت، اما در آخر کار، احتمالاً در همهچیز معمولی خواهیم بود. این کتاب میخواهد ما را قانع کند که این پیام کاملاً نادرست است و بر خلاف تصورمان همهکارهها و همهچیزدانها شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی دارند.