از گرگ هفلی هر سؤالی خواستی بپرس، اما نپرس تعطيلات تابستانش را چهطور گذرانده است. امسال كه گرگ وارد مدرسهی جديد شده است، دوست دارد سه ماه تعطيلات تابستان و اتفاق شرمآوری را كه در آن رخ داده، فراموش كند. از بدشانسی گرگ، برادر بزرگش، رودريک، از ماجرايی كه گرگ از ديگران پنهان میكند، باخبر است. سرانجام بعد از ماجراهايی كه در دفترچهاش شرح داده است... راز او فاش میشود