داستان این کتاب، حکایت دختری است تنها که چندسال است بهخاطر یک حادثهی تلخ تن به شرایطی داده که قلباً از آن راضی نیست. او بهخاطر پدرش سکوت میکند و خواستهی واقعیاش که داشتن یک زندگی معمولی مانند دیگران است را در دلش نگه میدارد. اما کایوت همیشه نیاز به تغییر را در خود حس میکند. این تغییر با آمدن یک گربهی کوچک به زندگیاش شروع میشود. این اولین باری است که کایوت، پس از آن حادثهی تلخ، تصمیم میگیرد به ندای قلبش گوش کند و بدون رضایت پدرش دست به کاری بزند. با آمدن گربه به زندگی کایوت، آرامآرام نیاز به دگرگونی در او رشد میکند. تا اینکه این بار یادآوری یک خاطره باعث میشود او به برگشتن به خانهای فکر کند که مدتهاست از آن دور است و بهجای زندگی در آن، در یک اتوبوس مدرسه به همراه پدرش، توأمان زندگی و سفر میکند. او مردد است. میترسد و نمیتواند تصمیمی قاطع بگیرد. او باید با شهامت دربارهی خواستهاش که حق اوست با پدرش صحبت کند و در عین حال مراقب باشد دل او را نشکند و او را از خود نراند. کایوت نوجوانی است که پس از تحمل سختیها، دورماندن از خانه و کاشانه، زندگیای آوارهگونه، نداشتن دوستانی صمیمی و همیشگی و کنارگذاشتن آرزوهای قلبیاش، بالاخره روزی تصمیم میگیرد با شجاعت دست به تغییر بزند. او میتواند دوست پیدا کند، به خانه برگردد و پدرش را نیز به آنجا بکشاند و با خاطرهای تلخ شجاعانه روبهرو شود. او در ابتدا دختری است مردد و پیرو اما بعد از تلاش برای تغییر و روبهروشدن با واقعیت زندگی، او شهامت خود را به همه ثابت میکند. این کتاب برندهی جوایز متعدد ادبی از جمله گدریدز است و توسط نشر ایرانبان به چاپ رسیده است.