
کتاب استخوان های دوست داشتنی اثر آلیس سبالد
500,826 9%
455,400 تومان
رمان «استخوانهای دوستداشتنی» نوشتهی «آلیس سبالد» را «میترا معتضد» به فارسی برگردانده است. این داستان از زبان سوزی دختر چهاردهسالهای روایت میشود که به قتل رسیده و در بهشت زندگی میکند. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «استخوانهای دوستداشتنی داستانی زیبا و قابلفهم و تکاندهنده است، رمانی که از اندوه، امیدوارکنندهترین داستان را میسازد. در دستان نویسندهی تازهکار و بسیار بااستعداد این داستان، بدترین چیزی که یک خانواده میتواند با آن مواجه شود به رمانی پردلهره و حتی بانمک دربارهی عشق، خاطرات، لذت، بهشت و التیام یافتن مبدل شده است.» در بخشی از داستان میخوانیم: «قاتل من مرد همسایهی ما بود. مادرم گلهایی را که او در حاشیهی باغچهاش کاشته بود دوست داشت و پدرم یک بار با او دربارهی نوع کودی که به گیاهانش میداد صحبت کرده بود. قاتل من اعتقادات قدیمی داشت و میگفت پوستهی تخممرغ و تفالهی قهوه به زمین قوت میبخشد؛ میگفت مادرش هم اینطوری زمینش را بارور میکرده است. پدرم تبسمکنان به خانه بازگشت، او را مسخره میکرد و میگفت ممکن است باغ وی زیبا به نظر برسد اما به محض آنکه یک موج گرما به زمین بخورد، بوی گندش درمیآید و به آسمان میرسد. اما در ۶ دسامبر ۱۹۷۳ برف میبارید و من که از مدرسه به خانه بازمیگشتم تصمیم گرفتم برای زودتر رسیدن میانبر بزنم و از مزرعهی ذرت عبور کنم. هوا نسبتا تاریک بود زیرا زمستان بود و روزها کوتاهتر شده بود... آقای هاروی گفت: "از من نترسیها" البته در مزرعهی ذرت در تاریکی، من هول شدم و از ترس پریدم. بعد از آنکه مردم اندیشیدم که بوی ملایم ادوکلنی هم در هوا پیچیده بود.» کتاب حاضر را نشر «البرز» منتشر کرده است.