رمان «اِما» نوشته جین آستین نویسنده انگلیسی قرن هجدهم و نوزدهم است که توانست با آثاری منحصربهفرد و نمایش سبک جدیدی از نگارش در عصر خود، باعث دگرگونی ادبیات غرب شود. اما که یک رمان کلاسیک است، در دوره ویکتوریا روایت میشود و همچون دیگر آثار آستین به مسائل مربوط به زنان میپردازد. آستین شناخت خوبی از جامعه زنان و بهعبارتدیگر حرفهای خودمانی زنان دارد و آنچنان از این شناخت در سیر داستانهایش بهخوبی استفاده میکند که حس زنانگی در جایجای کتاب حس میشود. ذکر دقیق جزئیات و توصیفات و همچنین شخصیتهای متنوعی که آستین خلق کرده، به ما این فرصت را میدهد که خود را بهجای شخصیتهای کتاب بگذاریم و همین موضوع باعث اشتیاق ما به ادامه داستان میشود.
برخلاف سایر شخصیتهای کتابهای آستین که افراد فقیر و با مشکلات زیاد هستند، «اما» دوشیزهای زیبارو، ثروتمند و باهوش است و در تمام زندگی در رفاه بوده است؛ او شخصیتی لوس و خودشیفته دارد و جز خودش کسی را قبول ندارد. اِما که مادرش را از دست داده با پدری افسرده و گوشهگیر زندگی میکند و تنها یک خواهر به نام الیزابت دارد که ازدواج کرده است.
بعد از آنکه دوشیزه اِما بهطور اتفاقی باعث پیوند خانم تیلور، دایهاش با آقای وستون ارباب پولدار و زن مرده همسایه میشود، این فکر به سرش میزند که گرچه خود قصد ازدواج ندارد اما میتواند باعث پیوند دلها و ازدواج زوجها بشود. او که از پیامدهای دخالت در روابط عاطفی دیگران ناآگاه است از سر خامی وارد این راه میشود و در اولین قدم تلاش میکند تا برای دوستش هریت اسمیت که دختری زیبا اما فقیر است، شوهر مناسبی پیدا کند.
اما در سیر داستان بهتدریج پختهتر میشود و تبدیل به شخصیتی دوستداشتنی برای خواننده میشود و این گویای هنر و مهارت بالای آستین است که از قهرمان نهچندان دلنشین داستان، قهرمانی بهشدت دوستداشتنی میسازد.